عربی- دبیرستان شاهد زنده یاد مهندس مهدی صافی دستجردی
آخرین اطلاعات و نمونه سؤالات مربوط به عربی دبیرستان
برچسب:, :: :: نويسنده : چوپان
فُعلان(غُفران)، فِعلان(هجران) و… + مصادرثلالی مزید
غیرمصدری:نمی توان از آنها اسم مشتق ساخت. مانند: الّدار،القلم، الجِدار، السِّلاح و…
*** مشتق : ازکلمه ی دیگرگرفته شده است. معنای وصفی وریشه ی فعلی دارد. مشتقّات عبارتند از:
۱)اسم فاعل (= صفت فاعلی درفارسی) درثلاثی
مجّرد: بروزن فاعل
مزید: از فعل مضارع مزید - حذف حروف مضارعه وقراردادن « ﻣُ »- مکسور(ــِ) کردن عین الفعل (حرف ماقبل آخر)
2) اسم مفعول(= صفت مفعولی در فارسی) درثلاثی
مجّرد: بروزن مفعول
مزید: فعل مضارع مزید - حذف حروف مضارعه وقراردادن “ﻣُ” - مفتوح (ــَ) کردن عین الفعل (حرف ماقبل آخر)
3) صفت مشبهه: دلالت برصفتی نسبتا ثابت، دائمی ودرونیفاعل دارد
الف :اوزان مشهور
فِعْل : سَهْل‚ صَعْب‚ شَیْخ
فِعْل : صِفْر(خالی)- خِمل(خالص)- دِلف(شجاع‚ دلیر)
فُعْل: صُلب(محکم)- حُرّ(آزاد)-حُسن- حُلو(شیرین)
فَعَل: حَسَن(نیکو)- یَبَس(خشک)- بَطََل(قهرمان)- صَمَد(بی نیاز)
فَعِل: خَشِن- فَرِحِ(شادمانی)- حَذِر(بیمناک)
فَعیل: کریم- شریف- بخیل- حَزین(غمگین) بصیر
فَعول: غَیور(باغیرت)
فَعال: جَبان(ترسو)- ]حَصان(باعفّت)- رَزان(باوقار) برای مؤنّث[
فُعال: شُجاع
فَیْعل: سَیِّد-مَیِّت
فُعْلان: حُسبان(حساب شده)
فعْلان(اگرمؤنّثش فُعْلَی باشد): (غضبان-غضبی)-(عطشان-عَطشی)-(جَوعان-جَوعی)
ب: أفعل وصفی بروزن أفْعَل
که دلالت دارند بر رنگ =مؤنّث: بیضاء٫حمراء٫سوداء٫صفراء مذکّر: ابیض، أحمر، أسود، أصفر، فَعْلاء
عیب = مذکّر: أبکم(لال)٫أصمّ(کر)٫أعمی(کور)٫أبله مؤنّث: بکماء، صمّاء، عمیاء، بلهاء
نکات :
* صفت مشبّهه همیشه ازفعل لازم ساخته می شود.(برعکسِ اسم فاعل که ازمتعدّی ساخته می شود)
* صفت مشبّهه ازغیرثلاثی مجرّد همان صیغه اسم است.
مانند:مجتهد- منافق- معتدل- مستقیم- مهذّب- مستوی- مقدّس- منزّه- مؤمن
* درثلاثی مجرّد نیزاگراسمی بروزن فاعل باشد و دلالت برصفت ثابت کند صفت مشبّهه است.
مانند: طاهر- کامل- جاهل- فاجر-
۴) اسم مبالغه: دلالت بر بسیاربودن صفتی برای فاعل دارد.
- وزن های مشهور
* فعّال: تّواب-غفاّر-ستّار-وهّاب(بسیاربخشنده)-صبّار-سمّاع-حلّاف(بسیارقسم خورده)-عبّاس
* فعَّالة: علّامة- لوّامة- نمّامة- فهّامة
* فِعّیل: صِدّیق(بسیارباصداقت)- سِکّیت(پرسکوت)
* فُعّول: قُدّوس(بسیارپاک ومنزه)- سُبّوح(بسیارپاک)
* مِفْعیل: منطیق(بسیارسخنور)مسکین(بسیاردرمانده)
* فَیْعول: (قَیّوم)
* فُعَلَة: هُمَزَه(بسیارنکوهش گر)- لُمَزَه(بسیارعیب جو)
نکات :
* الف: اگراسمی بروزن فعّال باشد و بر شغل و حرفه دلالت کند.
درصورتی که:
- ریشه ی فعلی داشته باشد اسم مبالغه است. طبّاخ- بنّاء- حمّال- سقّاء
- ریشه ی فعلی نداشته باشد اسم مبالغه نیست. عطّار-جرّاح- تمّار- حجّار- صیّاد- فلّاح
* ب: طرز تشخیص اوزان مشترک صفت مشبهه و صیغه مبالغه و اسم فاعل :
برای اینکه یک کلمه مشتق باشد سه عنصر در آن هم زمان باید وجود داشته باشد :
۱- وزن مشتق ۲- کاربرد وصفی ۳- معنی وصفی
مثلا حلیب یا صلیب دارای وزن مشتق هستند اما معنی وصفی ندارند پس مشتق نیستند .
* وزن فعول و فعیل بین صفت مشبهه و صیغه مبالغه مشترک است .دقّت کنید که اگر از آن کلمه، اسم فاعل نداشتیم و یا اسم فاعل هم معنا با آن وزن داشتیم، آن کلمه صیغه مبالغه است در غیر این صورت صفت مشبهه است .
مثال : رؤوف بر وزن فعول است چون رائف نداریم پس رؤوف صیغه مبالغه است .
علیم بر وزن فعیل است کلمه عالم داریم که در همان معنای علیم است . پس علیم صیغه مبالغه است.
صبور بر وزن فعول است کلمه صابر داریم که در همان معنای صبور است . پس صبور صیغه مبالغه است .
صدیق بر وزن فعیل است کلمه صادق داریم اما در معنای صدیق نیست پس صدیق صفت مشبهه است .
برخی کلمات بر وزن فاعل هستند ولی صفت مشبهه می باشند هرگاه کلمه ای که بر وزن فاعل است اگر کاری را انجام بدهد اسم فاعل است. مانند قاضی و کاتب امّا اگر کاری انجام ندهد صفت مشبهه است. مانند طاهر و معتدل
*ج: مذکّر و مونّث درصیغه ی مبالغه غالباً یکی است و چنانچه (ة) درآخرآن باشد، دلالت برکثرت مبالغه دارد نه تأنیث .
۵) اسم تفضیل
الف: درثلاثی مجرّد: بروزنأفْـعَل: أکبر-أصغر-أعظم-أدنی
فُعلی: کبری-صغری-عُظمی- دنیا
ب: درغیرثلاثی مجّرد + رنگ هاوعیب ها : استفاده ازکلماتی مانند:اَشَد- اکثر- اعظَم- اوسَع
أشَدُّحُمْرَةً(سرخ تر)،أعظمُ اِعْوِجاجاً (کج تر)،أکثرُاشتیاقاً(بااشتیاق تر)
نکات:
* الف : اگراسم تفضیل
- همراه با « مِنْ » معنای صفت تفضیلی فارسی:لاخُلْقَ أقْبَحُ مِنَ الکِبرِ. هِیچ خُلقی زشت تراز خودپسندی نیست.
- بـدون « مِنْ » معنای صفت عالی :هُوَأعْلَمُ الطُّلّا بِ. اوعالم ترین دانشجویان است
* ب : دوکلمه ی« خیر» و« شرّ» اگربه معنای
- خوب وبد = صفت مشبّهه : هذاالعَمَلُ خَیْرٌ. این کار،خوب( نیک)است.
- بهتروبدتر= اسـم تفضیـل: شُّرُالُأُمورِخیانَةٌ. بدترین کارها خیانت است.
۶) اسم مکان و زمان: دلالت برزمان ومکان وقوع دارد.
* درثلاثی مجرّد: دو وزن دارد
مَفْعِل: درصورتی که مضارعش مکسورالعین (یَفعِلُ) باشد مانند: یَجلِسُ: مَجْلِس ؛ یَنْزِلُ: مَنْزِل ؛ ینطق: منطق
مَفْعَل: درصورتی که مضارعش مفتوح یامضموم العین ( یَفعَلُ ، یَفْعُلُ) باشد. یَطَبَخُ:مطبخ ؛ یَشْرَب:مَشْرَب
* برخی ازافعال اسم مکان وزمان آنها استثناءً به جای مَفْعَل بروزن مَفعِل آمده است.
مانند: سَجَدَ ـُـ : مَسجِد ، غَرُبَ ـَـ : مَغرِب ، شرق ـُـ : مشِرق
* درثلاثی مزید: همان صیغه ی اسم مفعول هر باب است و ازمعنای آنها می توان تشخیص داد.
مُجْتَمَع(محلّ اجتماع)،مُسْتَخْرَج(محلّ استخراج)،مستقّر(قرارگاه)،مُنْطَلَق(زمان یا مکان حرکت)
نکات:
* گاهی برای نشان دادن کثرت چیزی درمکان ازاسم جامد بر وزن(مِفعَلَه) استفاده می شود.
مانند: مَکْلَبَة (جایی که سگ زیاد است) مدرسة(جایی که زیاددرس خوانده می شود)
* کلماتی مانند میعاد، معراج، میقات، میلاد و…اسم زمان هستند که برخلاف قاعده آمده اند.
۷) اسم آلت : دلالت برابزاروادوات فعل دارد.
الف: اسم آلت جامد: (بدون قاعده است) مانند: جَرَس(زنگ)، فَأس(تبر)، کُوب(فنجان)،سِکّین(چاقو)، قَدُوم(تیشه)- قلم
ب: اسم آلت مشتق بروزن های:
مِفْعَل: مِقبَض(دستگیره)، مِبرَد (سوهان)، مِدفَع(توپ جنگی)- مِعبَر(پل)- مِخلَب(چنگال)
مِفْعَلَة: مِکنَسَة(جاروب)، مطرقة(چکش)، مِروَحَة(بادبزن)، مِسطَرَة(خط کش)
مِفْعال: مِصباح(چراغ)، مِفتاح(کلید)، مِسمار(میخ)، مِذیاع(رادیو)، مِنشار(ارّه)
* توجّه : برای تشخیص جامد یا مشتق بودن کلمات جمع، باید به مفردآنها توجّه کنیم.
<-PollItems->
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||||||||||
![]() |